"چهل شب عاشقی" شب سی و هشتم
شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰ ب.ظ
گوینـــد بـــه کـــربـــلـا مَـــرویـــد از پـــی شـــفا
هـــر آن کـــه رفتـــه استــــ بـــه یـــقین مـــبتلـا تـــر استــــ ...
ارباب من
گیریم که گریه هایم جواب داد
گیریم بار دیگر
چشمم به بین الحرمینتان
به صحن و سرایتان
به آن کتیبه آبی ایوان طلایتان:
قال سید الکونین (ص): حسین منی و انا من حسین تان
به ضریحتان
روشن شد !
.
.
.
زیارت وداعتان را چه کنم ؟!!
خدایا مرا از خودم بگیر!
هیچکس مثل این "من" در زندگی اذیتم نکرد...
اعوذ بالله من نفسی...
۹۲/۰۹/۳۰
بار گران کشیده ام زخم زبان شنیده ام
هجده سر بریده به روی نیزه دیده ام
یک اربعین گذشته و من از اسارت آمدم
از شام وکوفه عاقبت بهر زیارت آمدم
شرح کدامین غصه ات با تو گویم یا اَخا؟؟؟
منزل به منزل بوده ام با قاتل تو همسفر...
سیلی نخورده بین ما، حتی نمانده یک نفر...
در مجلس نامحرمان مرگ از خدا کردم طلب...
لب تو بود وخیزران که جان من آمد به لب...
بیا بزرگی کن مگیر از من سراغ دخترت را ...
درگوشه ی خرابه ماند کنار بریده سرت اَخا...
اربعین سید وسالار شهیدان تسلیت باد.التماس دعا