Flash Required
Flash is required to view this media. Download Here.
اَناَ بنُ مَن قُتِلَ صَبرَا
تو پسر ِ همانی که
هر چه می توانستند
و با هر چه می توانستند
او را کشتند!
پ.ن:" قتل صبر" یعنی کسی را محصور کنند و از همه طرف به او حمله کنند برای کشتنش...یعنی با شکنجه کشتن...یعنی زجرکش کردن...می گویند این نوع کشتن در آیین مسلمانی حرام است. (از خطبه های امام سجاد علیه السلام)
عقل معاش میگوید که شب هنگامِ خفتن است، اما عشق میگوید که بیدار باش، در راه خدا بیدار باش تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق اتصال یابد. عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است، اما عقل معاد میگوید که همهی چشمها در ظلمات محشر، در آن هنگامهی فزع اکبر، از هول قیامت گریانند، مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که جهان ظلمتکدهی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟ عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که هنوز خون گرم امام عاشورا از زمین کرب و بلا میجوشد و تو را فرا میخواند؟ چگونه میتوان خفت و جهان را در کف جهال و قدارهبندها رها کرد؟ نه، شب هنگام خفتن نیست.
قرنهاست که فریاد «هل من ناصر» سیدالشهدا(ع) پهنهی زمان را پیموده است و چون نفخات حیاتبخش روح القدس بر هر زمین مردهای که گذشته است آن را به حیات عشق بارور ساخته و اینچنین، همهی تاریخ تو گویی روزی بیش نیست و آن روز عاشوراست. راهیان کربلا را بنگر و به یاد آر ورقپارههای تقویم تاریخ را که میگوید هزار و سیصد و چهل و پنج سال است که از عاشورا میگذرد. و تو از خود میپرسی: پس اینهمه شور و اشتیاق و اینهمه شتاب در این راهیان شیدایی کربلا از چیست؟
زمان بر امتحان من و تو میگردد تا ببینند که چون صدای «هل من ناصر» امام عشق برخیزد چه میکنیم...
راهیان کربلا را بنگر. آنان خوب دریافتهاند که زندگی به خون وابسته است و پیکر تاریخ، بیخون خدا _ ثار الله _ مردهای بیش نیست و سر مبارک امام شهید بر فراز نی، رمزی است بین خدا و عشاق، یعنی که این است بهای دیدار.
به یاد آر فرمودهی صاحب الزمان را که ما را به اعمالی فرا خواندهاند که به محبتشان نزدیکتر است: «فلیعمل کل امرء منکم ما یقرب به من محبتِنا.» و بهراستی مگر محبت آنان در چیست؟ در محبت حسین. محب حسین محبوب خداست و کدام راه از این نزدیکتر؟