"چهل شب عاشقی" شب دوازدهم
دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰ ب.ظ
صبح، مروان او را توی کوچه دید. گفت: “یک نصیحتی می خواهم به تو بکنم. اگر با یزید بیعت کنی هم برای دنیایت خوب است، هم برای آخرتت.”
حسین(ع) گفت: *”انا لله و انا الیه راجعون. آن وقت دیگر فاتحه ی اسلام خوانده است، با این خلیفه مگر چیزی هم از اسلام می ماند؟”*
( *“آفتاب بر نی”* [روایت داستانی ِ زندگی امام حسین(ع)]؛ ص ۳۷)
۹۲/۰۹/۰۴