کربلا
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ب.ظ
شب جمعه وقتی که از حرم بوی سیب میاد
تو صفای سینه زنان صدای حبیب میاد
شب جمعه ها پای روضه ها یه غریب میاد
میخونه با دل محزون میزنه به سینه و سر
الهی برات بمیرم یاحسین غریب مادر...
کربلا رفته ای یا نه؟
اگر نرفته ای درکت می کنم
شوق دیدن داری!
اگر رفته ای هم درکت می کنم
خیال جان سپردن داری . . .
درد بده دوا بده قلب منو صفا بده
هر چی دارم ازم بگیر به من یه کربلا بده
چیزی ازت کم نمی شه ای پادشاه عالمین
یه شب ما رو دعوت کنی میون بین الحرمین
۹۲/۱۲/۲۹
بود سین نخستین سیلی کین ، به روی مادرم با دست سنگی
ببین بر سفره سین دومم را ، که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی ، که مادر سوخت بین کینه توزی
ازین ماتم دل حیدر غمین است ، که سین چارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است ، سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه ، ششم سین،مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزییز ازسین آخر ، بود آن، سینه ی مجروح مادر