چله قرائت زیارت عاشورا
از شام غریبان تا اربعین حسینی
هرشب ساعت 22:30
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله...
Flash Required
Flash is required to view this media. Download Here.
چله قرائت زیارت عاشورا
از شام غریبان تا اربعین حسینی
هرشب ساعت 22:30
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله...
باز هم اول مهر آمده بود؛
و معلم آرام، اسم ها را می خواند:
– اصغر پور حسین!
پاسخ آمد: حاضر!
– قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد: حاضر!
– اکبر لیلازاد!
… پاسخش را کسی از جمع نداد.
بار دیگر هم خواند: اکبر لیلازاد…
پاسخش را کسی از جمع نداد…
همه ساکت بودیم؛
جای او این جا بود؛
اینک اما، تنها؛
یک سبد لاله ی سرخ، در کنار ما بود…
لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید…
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم؛
غنچه ای در دل ما می جوشید،
گل فریاد شکفت…
همه پاسخ دادیم:
– حاضر! ما همه اکبر لیلازادیم…
ما همه اکبر لیلازادیم…
ما همه اکبر لیلازادیم…
شعر: مرحوم قیصر امین پور
خدا را چه دیده ای!!
شاید با همین حسرت خوب بودن
یک روزی رفتیم پیش خوب ها....!!
هفته دفاع مقدس یادآور مجاهدت های دلاور مردان عرصه های نور، پاکبازان کوی عشق، سالکان طریق هدایت، عارفان وادی معرفت، شهیدان همیشه جاویدی است که خون سرخشان صبحدم پیروزی نور بر ظلمت را به ارمغان آورد و عزت اسلام و آزادی میهن و امنیت و آسایش ملت مرهون ایثار و فداکاری آنان است.
به پاس ارج نهادن به آن همه غیرت، شرافت و مردانگی و با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت مراسم دومین یادواره شهدای مسجد امام هادی(علیه السلام) همزمان با هفته دفاع مقدس برگزار میگردد لذا از محضر گرانقدر شما دعوت می شود تا زینت بخش محفل الهی ، معنوی ما باشید.
زمان: جمعه چهارم مهرماه – بعد از نماز مغرب و عشاء
مکان: خیابان 24 آذر – کوچه 27 – مسجد امام هادی (ع)
آیت الله العظمی محمد تقی بهجت (رضوان الله تعالی علیه):
چهل روز مانده به محرم، چله گناه نکردن بگیرید تا سوز دل و اشک چشمانتان برای سیدالشهدا (علیه السلام) فراوان گـردد.
کربلا نرفتن سخت است /کربلا رفتن سخت تر! / تا نرفته ای شوق رفتن داری / تا رفتی شوقِ مُردن / کربلا رفته ها می دانند؛ / بعد از کربلا ، روضه حسین ؛ / حکمِ زهر دارد برای دلِ اوراق شده زائر! / آخر اینجا ؛ / دیگر عبّاس نیست ؛ / تا آرام شوی در حریم امنش...
...
از آخرین قرار عاشقانه ما چند سالی می گذرد. یادتان هست سال هزار و سیصد و تنهایی؟ من و شما و عشق، سر قرار همیشگی وصل، ساعت دلتنگ و نیم؛ رواق پر داغ سینه ام، صحن بی شکیبی دستانم، بست حسرت، حجره افسوس، کنج دنج دلتنگی! چقدر می گذرد از آخرین سلام و خداحافظی اشکانهمان. از آخرین دق الباب عاشقانه در باب الجواد. از آخرین وضوی نور در حوض دریایی مشرف به باب الرضا. از آخرین اقامه نماز محبت در جوار سایه رحمت شما. از آخرین دیدار عاشقانه و از آخرین نگاه غریبانه. از همان آخرین نفسی که نگاه بیابانی ام در نگاه دریایی شما گره خورد. و شرم رنج جدایی بود که از چشمانم می چکید. یادش بخیر آخرین روزی که از دست بلند شب رها شده بودیم. یادش بخیر آخرین طلوعی که به سرخی یک غروب، غمگین بودم.
حالا بی رمق در پشت در انتظار، روی پله برقی بی قراری نشسته ام. دوباره بی صبرانه منتظر دعوتنامه ام. هنوز هم امید دارم که برای حضور در مهمانی کریمانه خود بخوانی ام. من محتاج نوازش های نورانی شما در لحظه نیایشم. همیشه به پرستو های مسافری که چند صباحی در خانه لانه می کنند، لبخند می زنم. اما چه کسی از مهمانخانه دلم خبر دارد، که چند مسافر از روستای حزنآباد سفلی در آن سکنی گزیده اند؟ همین مسافرخانه غمزده ای که واقع در خیابان تن، کوچه سینه، دست چپ، جنب پلاک هشت است. همین مسافرخانه ای که شرح قصه پر غصه اش، لبخند را روی لب خشک می کند. چه کسی باخبر است از ناله هایی که در کنج یک بغض نشکفته، گوشه گیر شدند. چه کسی شمرده و می داند، رقم فراوانی اشک هایی که با حسرت دیدن دوباره تصویر بی قاب عشق از دیده می چکند و زمین گیر می شوند؟ حالا ساعت دقیقا دلتنگ و چهل و اشک دقیقه است.
...
غربت بقیع را کسانی که به مدینه النبی مشرف شده باشند، با تمام وجود حس میکنند، غربتی که از زمان رحلت پیامبر(ص) تا کنون ادامه دارد و جای جای مدینه آن را فریاد میزند، مظلومیتی که در زیر آسمان آبی این شهر گلوی عاشقان را لبریز از بغض غربت کرده است.
این همان غربتی است که با فاطمه زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) همراه بوده و بعد از آن نیز، ذریه پاک و مطهرشان وارث این غربت بودهاند و سالیان درازی است این غربت بعد از شهادتشان همچنان ادامه دارد.
هشتم شوال و سالروز (یومالهدم) یادآور روزگاری است که دشمنان اسلام و اهل بیت(ع) با همکاری استعمار به تخریب مزار قبور ائمه بقیع پرداختند تا به خیال خویش با تخریب حریم مدفن مقدس این خاندان نام و یاد آنها را از اذهان تاریخ بزدایند.
اما غافل از اینکه خاک بقیع، سرمه شیفتگان حقیقت است، اگرچه بنایی و گنبدی ندارد، اما دوستداران و محبان آلطه با چشمانی اشک بار از راه دور همراه با ابراز ارادت به ذات مقدسشان جانی دوباره مییابند و از اعماق وجودشان ظهور آخرین ذریه رسول الله(ص) و انبیای الهی را طلب میکنند تا همگام با دستان مبارک حضرت مهدی(عج) بارگاهی منور همانند مشهدالرضا بسازند و با ذکر حسین حسین مزار نورانی مادر سادات را زیارت کنند.
آری! شیعه غصه این غربت را در گلوی خود فرو میبرد تا اساس و بنیان اسلام باقی بماند، همان راهی که از مولایش آموخته است و تنها منتظر است، منتظر روزی که صالحان زمین را به ارث ببرند و زمین از لوث کفار و مشرکان پاک شود.
ان شالله
او خواهد آمد، آری خواهد آمد اگر تنها از میان کل جمعیت دنیا 313 نفر یار داشته باشد. او خواهد آمد، آری او خواهد آمد اگر این انسانها در دعاها و مناجات خود او را از یاد نبرند. او خواهد آمد، آری او خواهد آمد اگر انسانها دست از گناه و معصیت بکشند، آری او 313 نفر را واسطهای قرار داده تا تمام عالم هستی را به اطاعت از خدا وا دارد. او خواهد آمد، آری شاید او برای آمدنش منتظر تعداد انگشت شماری یار باشد، او خواهد آمد اگر یاورانش در پیشگاه حق کامل شوند.
او می آید، آری او میآید اگر انسانها مراقب اعمال خود خود باشند و طوری زندگی کنند که کارنامه اعمالشان دل آقا را درد نیاورد. او می آید اگر دنیا پر از خوبی شود، او میآید اگر شیطان رو سیاه شود.
امّا او تنهاست، او یاری ندارد که همراهیاش کند، او در میان این همه انسان حتی 313 نفر را هم برای خود ندارد. کسی مناجاتی که شایسته اوست را در حقّش انجام نمیدهد. کسی به فکر ایجاد شرایط ظهورش نیست، او حتّی لشکری هر چند اندک ندارد تا در مقابل ظلم و کفر و ستم بایستد.
آقا بیا، خودم زمینه ظهورت را فراهم میکنم، خودم یادت میکنم، خودم ذکرت میگویم، خودم شیطان را سیهروی میکنم، دیگر با گناهانم دلت را به درد نمیآورم، خودم جلوی ظلم و ستم میایستم، من در راه حق قدم میگذارم.
آقا خودم یارت می شوم بیا...