قرار عاشقی - شب ششم
پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ب.ظ
گفت " قصد جنگ ندارم
فقط آب!
...
باور ندارید
این دو دست باشد پیش شما
فقط آب!
...
تیرهایتان به روی دیده
فقط آب
آب !
...
و بعد
صدای حسین بلند شد
فقط آه...
چه غم اگر که نگاه همه جوابم کرد
نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد
دعای مادر تو بود و آمین رسول
خدا برای عزای تو مستجابم کرد...
به حق گوشه نشینان ببخش اگر من هم
به هفته های بدون تو کرده ام عادت...
۹۴/۰۸/۰۷
جاموندم از قافله...